• وبلاگ : صداقت نخستين فصل كتاب عشق است
  • يادداشت : باران هيچ يادت هست ؟
  • نظرات : 0 خصوصي ، 39 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    شب اگر درون من سقوط کند
    و شط خونم سياهي پذيرد
    بادبان به سوي تو خواهم گشود
    اي سپيده ي شبگير
    من هنوز نه چندان مغرورم که لنگر بر نگيرم
    و درين تيرگي بميرم .

    من
    آن ستاره اي رامي جويم که به قطب دوستم رهنمون شود .
    نه آنکه سر سير و سفرم هست
    که حديث زندگي تلخم را مرورمي کنم
    زنجيري گردنم را مي فشرد
    بي که بدانم به کجا پيوسته
    و هر لحظه کوتاهتر
    و کوتاهتر مي شود .

    من هنوز نه چندان مغرورم که لنگر بر نگيرم
    و درين تيرگي بميرم.