سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند می تواند هنگامی که از چیزی که نمی داند پرسیده شود، بگوید : «خدا داناتر است» و برای غیر دانشمند این حقّ نیست . [امام صادق علیه السلام]
صداقت نخستین فصل کتاب عشق است
 RSS 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 10112
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 1
........... درباره خودم ...........
صداقت نخستین فصل کتاب عشق است
محسن میرجانی
تو را هیچگاه نمی توانم از زندگی ام پاک کنم چون تو پاک هستی می توانم تو را خط خطی کنم که آن وقت در زندان خط هایم برای همیشه ماندگار میشوی و وقتی که نیستی بی رنگی روزهایم را با مداد رنگی های یادت رنگ می زنم

........... لوگوی خودم ...........
صداقت نخستین فصل کتاب عشق است
........ پیوندهای روزانه........
من با تو تنها - علیرضا [70]
یه قلب پاک - رضا [24]
قایق شکسته -پژمان [20]
باغ خیال [27]
[آرشیو(4)]


............. بایگانی.............
بهار 1387

............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • بودن

  • نویسنده : محسن میرجانی:: 87/3/6:: 3:11 عصر

    تقدیم به کسی که مثل هیچکس نیست

    *******
    به تو می اندیشم ...
    به تو و صداقت گفتارت به تو و شجاعت بیانت
    خاموش نشو نازنین...

    من به تو می اندیشم...
    به تو و فرسنگها فاصله ی  میان من و تو..
    به تو و شاید سالها انتظار میان من و تو.
    ..
    تو را در آغوش ندارم اما گرمای درونت را با تمامی وجود حس میکنم
    از من گریزان نشو نازنین...

    به تو می اندیشم...
    به تو و راه جاودانگی من
    راه بس دراز است
    پا برهنه از تمامی موانع میگذرم ،
    تمامی دردها را به جان میخرم، تا تو را دریابم ، تا جاودانه شوم... تو را دریابم و جاودانه شوم
    جاوید باش نازنین...


    به تو می اندیشم...
    به تو و چشمانت که هرگز توان در بر گرفتن تو را در من ندید
     

    به چشمانی که هرگز شور دیدن تو را و تاب ماندن برای تو را در من ندید
    بینا باش نازنین من ...

    روز و شب ،خواب و بیدار، به تو می اندیشم...
    و به دست هایت که روزی مرا با خود میبرد تا رویاهایم را ببینم
    نازنین...
    گلی قرمز در دستم انتظار لطافت دستان تو را میکشد و چشمانم انتظاردیدن خنده ی لبهای تو را دارد...
    قوی باش و بجنگ
    پیروزی از آن ماست ... جاودانگی از آن ماست
    آری من به تو می اندیشم...
    به صداقت کلامت که دوست داشتن را زمزمه کرد
    و به شجاعت بیانت که آواز بودن را با صدایی بلند خواند

    به تو می اندیشم و نیرویی که مرا باقی نگه داشت
    قوای بودن و جاودانگی را زمزمه کن نازنین ...


    وبدان که من همیشه و همه جا به تو می اندیشم و اندیشه ی من تنها دارایی من است

    لحظه دیدار شاید آنی دگر باشد
    دوستت دارم نازنین...

    لحظه ی دیدار؟؟!!!!!

     


    نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ