دلم گرفته
آهههههههه
دلم گرفته، میخوام فریاد بزنم، نمیدونم چی بگم
و از کجا شروع کنم...
چرا این اتفاقات لعنتی تو زندگیِ من میافته؟
آخه چرا؟
چرا باید ...
خداجون من دیگه کم آوردم، این زمونه? لعنتی داره
با من چهکار میکنه؟
دیگه شبا خواب ندارم
همش فکر و خیال...
آخه چرا؟
چرا هیچکس منو درک نمیکنه؟
آخه خداجون، چرا منو داری اینجوری امتحان میکنی؟
دیگه چقدر امتحان و آزمایش؟
من همه? آدمارو دوست دارم
شاید مشکل اصلیمم همینه، همین که دلم نمییاد
کسی رو ناراحت کنم
ولی گاهی وقتا نمیشه رضایت دو نفرو یک جا جمع کرد
اون وقته که آدم مجبور میشه به خاطر یکی
یکی دیگرو دلخور کنه
ولی من نمیخوام این جوری باشه
میخوام همیشه، همه راضی باشن
آهههههههه
دارم زیر فشار ناراحتی لِه میشم، دیگه تحملشو ندارم
خداجون کمکم کن
کمک کن تا بتونم به همه بگم که دوستشون دارم
بگم که ناراحتی اونا منو هم ناراحت میکنه
بگم که اگه ناخواسته ناراحتشون کردم، منو ببخشن
خداجون خودت میدونی که تو دلم چی میگذره
خودت میدونی که دریای دلم طوفانی شده
کمکم خودمم دارم تو دریای طوفانی دلم غرق میشم
خودت میدونی که تنها امیدم تویی
خودت میدونی که دوست اول و آخرم تویی
به خاطر همینه که با تو درددل میکنم
آهههههههه
خداجون، قلبم شکست ولی هیچکسی صدای شکستنشو نشنید
چرا همه? حواسا به همه چیز دنیا جمعِ جز به قلب شکسته? من
صدای شکستنش هنوز توی گوشَمه، اون قدر بلند بود
که مثل یه رعدوبرق تموم وجودمو گرفته
ولی هیچکسی...
خداجون کمکم فکر میکنم که دیوونه شدم
ولی نه این حرفا از دیوونه شدن نیست
از اینه که به من یه دل نازک و لطیف مثل پرِ یه قناری دادی
به خاطر همینه که نمیخوام کسی رو ناراحت کنم
مخصوصاً کسی رو که دوستش دارم
خداجون، خداجون کمکم کن که همه? مشکلاتم حل بشه
کمک کن تا کینه و نفرتی که توی دلِ آدماست
با عشق و محبت عوض بشه
کمکم کن...
کمکم کن...